راه می افتم
بدون چتر
من بغض میکنم ، آسمان گریه ...
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد؟:::::
:::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست؟:::::
:::::منتظری چه اتفاقی بیفتد ؟:::::
::::::اینکه از چشمهای شب زده ام بجای باران برف ببارد ؟:::::
:::::اینکه ستاره ها در آسمان برای نیاز نیمه شبم راه باز کنند ؟:::::
:اینکه تمام پروانه ها و پرستوهای سرگردان بعد دعاهایم آمین بگویند ؟:
:::::نه عزیز دلم:::::
:::::هیچ اتفاق مهمی نمی افتد::::: !
:::::جز پژمردن چشمهای سرخ و سیاه من:::::
::::::::جز به خاک افتادن ساقه های احساس ِ بچه گانه ام::::::::
:::::::::::::::::::منتظری بمیرم تا برگردی ؟::::::::::::::::::::::
::::::اینکه دلم برایت تنگ شده کافی نیست ؟
|
زنـــدگـــی یعنـــی همیـــن امـــروز همیـــن حـــالا
مهربان باش
مهربان باش که در آن پس ِ
این پنجره ی سبـــــــتز قشنگ
مهربان است کسی با من و تــــــو
چه قشنگ است نگاهی که به مهـــر
بگشایی به همه
به طبیعـت
به زمیــن
به ستـــاره
به قناری قفس
به هر آن چیز و هر
آن کس که خدا ساخت
مهـــــــربان باش
مهربان باش چو ابر
با کویر دل من
با تـن نازک گل
با زمخت تن خار
مهربان مثل نسیم
مثل آیینه و آب
مثل خورشید درخشان که به هر ذره ی خاک
می درخشد همه روز از سر مهر
زشت و زیبا همه مخلوق خداست
به همه مهر بورز
از کتاب نجوای غریب (نوشته ی حسین نظریان)
جـــز " تـو "
تمـامِ دنیـا هم که بگویند
تعداد صفحات : 10